اولین پیام آن است که مگر آقای روحانی در همان مناظرات نگفت که در خصوص آقای قالیباف اقدامی کرده که مانع از رسیدگی به پرونده ایشان شده و از آن پشیمان است، چرا آقای قالیباف از آقای روحانی شکایت نکرد تا اگر او خلاف واقع گفته است، به پای میز محاکمه بیاید؟
بهعلاوه در همین چند سال اخیر خیلیها مطالبی را علیه آقای قالیباف و دوره شهرداری ایشان گفتهاند؛ که ماجرای خیریه همسرشان یا پرونده هلدینگ یاس، یا واگذاری املاک نجومی از این جملهاند، که سخنان آقای جهانگیری در مناظرات تلویزیون در برابر آنها اصولاً ایراد اتهام محسوب نمیشود، پس چرا آقای قالیباف از آنان شکایت نمیکند؟ از سوی دیگر چرا 6 سال پس از آن انتخابات و در آستانه انتخابات جدید به موضوع رسیدگی میکنند؟ شاید گمان دارند که حکم تبرئه وی را از این طریق گرفته و خیال خود را از افکار عمومی راحت نمایند.
مهمترین نکتهای که باید متذکر شد این است که آقای قالیباف تاکنون چند بار برای کسب کرسی ریاستجمهوری قدم پیش گذاشتهاند، همیشه هم در ابتدا شانس بدی نداشتند، ولی در آخرین مراحل با شکستهای فاجعهباری مواجه شدند. چرا؟ فقط بر این علت که تحلیل و درک درستی از سیاست ندارند، نه خودشان و نه اطرافیانشان. به همین دلیل هنگامی که بازی سیاست آغاز میشد، فوری به قهقرا میرفتند.
نمونه روشن آن همین شکایت اخیر است. شکایت از اظهاراتی که 6 سال پیش و در جریان یک برنامه رسمی انتخاباتی رخ داده و آنچه هم که گفته شده، در برابر آنچه که در فضای رسانهای امروز مطرح میشود، هیچ چیز مهمی نیست، ولی هنگامی که درک درستی از سیاست نداشته باشیم، متوجه نمیشویم که شکایات صاحبان قدرت در موضوعات مرتبط با فساد، فارغ از هر حکمی که نتیجه آن باشد، آن زخم کهنه را باز میکند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟